سازمان همکاري شانگهاي: اهميت ژئواستراتژيک(5)


 

نويسنده:مسعود اخوان کاظمي*




 

3-ديدگاه آمريکا نسبت به SCO
 

آنچه که مسلم است اين که SCO منافع استراتژيک آمريکا را حداقل در منطقه آسياي مرکزي در معرض مخاطره قرار داده است. در واقع، صرفنظر از اظهارات مقامات آمريکايي مبني بر تعهد آمريکا به گسترش ارزش هاي دموکراتيک و حقوق بشر در جهان، اوراسيا منطقه اي است که به دلايل استراتژيک مربوط به انرژي، امنيت و تجارت مورد توجه آمريکايي ها قرار دارد. در همين راستا در بيانيه صادره توسط سران کشورهاي شرکت کننده در شوراي آتلانتيک شمالي در نوامبر 2002 ميلادي، اعضاي ناتو صراحتاً اعلام کردند که منطقه قفقاز و آسياي مرکزي را «حوزه استراتژيکي مهمي» تلقي مي کنند. بدين ترتيب برخي کشورهاي اين منطقه مانند قزاقستان از مناطق مهم در محاسبات استراتژيکي آمريکا در آسياي مرکزي محسوب مي شوند که با منابع عظيم انرژي خود جاذبه فوق العاده اي براي قدرتهاي خارجي ايجاد کرده اند. پيوستن اين کشورها به SCO که از نقطه نظر آمريکايي ها در تقابل با منافع آنها قرار دارد و مدلي (اقتصادي- سياسي) مخالف مدل مورد نظر آمريکا ارائه مي کند، چندان خوشايند آنها نيست.
در واقع آمريکايي ها SCO را سازماني متشکل از اعضايي با حکومتهاي اقتدارگرا مي دانند که تحت رهبري و کنترل دو قدرت اتمي يعني چين و روسيه قراردارد. قدرت اين سازمان که يک چهارم جمعيت جهان را (يک و نيم ميليارد نفر)دربرگرفته-بخصوص با گسترش احساسات ضد آمريکايي در منطقه که دورنمايي را از عقب نشيني آمريکا از آسياي مرکزي مطرح مي سازد. زنگهاي خطر را براي آمريکا به صدا درآورده است. برخي تحليلگران آمريکايي SCO را در حد «اتحاد مقدس» اتريش، پروس و روسيه در 1815 ميلادي، که يک اتحاد محافظه کار و ضد ليبرالي بود و نگاه دروني داشت، ارزيابي کرده اند. برخي ديگر نيز اين سازمان را يک «پيمان ورشو مدرن» تلقي مي کنند که در صدد کاهش نفوذ جهاني آمريکا مي باشد و مقابله با توسعه طلبي اين کشور را در آسياي مرکزي و خاورميانه هدف خود قرار داده است.آمريکايي ها براي مقابله با SCO ابتدا از طريق راههاي مسالمت آميز و پيشنهادات اقتصادي وارد عمل شده اند. تشويق روسيه به همکاري با آمريکا در مقابله مشترک با گروههاي افراطي اسلام گرا و يا حمايت از پيوستن قزاقستان به سازمان تجارت جهاني نمونه اي از اينگونه اقدامات است. آمريکايي ها با حمايت از عضويت قزاقستان در سازمان تجارت جهاني اميدوارند با گسترش مناسبات خود با اين کشور آن را به عاملي تعديل کننده در داخل SCO نسبت به حضور آمريکا در منطقه تبديل کنند. در اقداماتي با درجه ملايمت کمتر، آمريکايي ها، شوراي مشارکت اروپايي - آتلانتيک (EAPC) را بوجود آوردند که نشأت گرفته از «طرح مشارکت براي صلح»، ناتو (PFP)است و تلاش مي کند تا رسماً کشورهاي آسياي مرکزي را به ناتو پيوند دهد. البته اينگونه اقدامات آمريکا با مخالفت هايي حتي از سوي برخي متحدان آن نيز مواجه شده است. اخيراً ترکيه با گسترش دامنه فعاليتهاي نيروهاي نظامي ناتو به حوزه درياي سياه براي مقابله با تروريسم مخالف کرده است اين در حالي است که روسيه نيز بشدت با گسترش نفوذ استراتژيک آمريکا به مناطق نفوذ خود مخالف است .
در يک اقدام ديگر، آمريکايي ها تلاش کردند تا مستقيماً به داخل ساختار SCO نفوذ کنند و لذا پيشنهاد پذيرش آمريکا را به عنوان عضو ناظر در SCO مطرح ساختند. البته آمريکايي ها در طرح اين پيشنهاد روي حمايت برخي از اعضاي SCO هم حساب کردند و اميدوار بوده که قزاقستان و يا قرقيزستان از اين طرح حمايت کنند ولي با مخالفت اعضاي SCO مواجه شدند. بدين ترتيب آمريکايي ها نيز با اشاره به قراردادهاي امنيتي - نظامي خود با قرقيزستان و ازبکستان از ارائه جدول زماني مورد نظر SCO، براي خروج نيروهاي خود از کشورهاي آسياي مرکزي، مولداوي، گرجستان و آذربايجان گرايشات بيشتري را به سوي غرب از خود نشان دهند و يا حتي بتوانند کشورهايي مثل ارمنستان و بلاروس را که از جمله متحدين نزديکتر روسيه بوده اند، نيز به طرف خود جلب و جذب نمايند. با اين حال با تشديد مواضع ضد آمريکايي SCO، اگرچه ممکن است آمريکايي ها به اين عقيده برسند که «محور شرارت» جديدي در قالب SCO در حال شکل گيري است اما، محتاطانه از اينکه اين ديدگاه خود را ابراز کنند خودداري نموده اند.

4-چشم انداز آينده
 

SCO هسته اوليه شکل گيري يک سيستم ضد آمريکايي در آسياست که چين نقش اصلي را درآن ايفا مي کند. اخراج آمريکا از آسياي مرکزي هدف اصلي SCO محسوب مي شود. در واقع، چين و روسيه نسبت به حضور واشنگتن در منطقه آسياي مرکزي که بطور سنتي «حوزه نفوذ» آنها تلقي شده است،بشدت حساس و نگران هستند. SCO در جهت اهداف ژئوپلتيک چين و روسيه بکار گرفته مي شود. همکاري هاي فزاينده چين و روسيه نشانگر اين نکته است که اين دو کشور به تفاهم مشترکي دست يافته اند که براساس آن چارچوب ژئوپلتيک جديدي را در حوزه آسياي مرکزي بوجود آورند. چين و روسيه در نظر دارند تا با حضور و نفوذ آمريکا در منطقه آسياي مرکزي مقابله نموده و حوزه نفوذ مشترکي را براي خود در اين منطقه تثبيت نمايند. ژئوپلتيک آسياي مرکزي به ويژه پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 ميلادي و گسترش حضور نظامي آمريکا در «حياط خلوت» روسيه و چين پيچيده تر شده است. در عمل، ورود يک ابر قدرت ديگر(آمريکا) در بازي ژئوپلتيک منطقه، معادلات قبلي را برهم زده است. در اين ميان SCO در حال تبديل شدن به يک قطب قدرت جديد است که در نظر دارد با نفوذ و هژموني جهاني آمريکا حداقل در آسياي مرکزي مقابله کند. صرفنظر از تهديدات نظامي و امنيتي و يا چالش هاي اقتصادي که SCO مي تواند برعليه آنها مطرح سازد، مسئله اساسي اين است که SCO ديدگاه آمريکايي را در خصوص نظم نوين جهاني به چالش کشيده است. بدين ترتيب موازنه قوا در آسياي مرکزي به ضرر آمريکا در حال تغيير است. قطب قدرت جديدي در آسيا در حال شکل گيري است که داراي قدرت نظامي گسترده، منابع عظيم نفت وگاز، و جمعيت و مساحت قابل ملاحظه اي است.
کشورهاي عضو SCO هرچه بيشتر به تبعيت از سياستهاي چين و روسيه تمايل پيدا کرده اند. اعضاي SCO در اجلاس سران در 15 ژوئيه 2006 بر حق خود در مورد حل مسائل منطقه آسياي مرکزي تأکيد کردند و در واقع به پيروي از مواضع چين و روسيه به نوعي با حضور و نفوذ آمريکا در منطقه مخالفت نمودند. SCO همچنين در جهت حمايت از مواضع چين ، اولين سازمان منطقه اي بود که با افزايش تعداد اعضاي دائمي شوراي امنيت سازمان ملل متحد- و حضور برزيل ،ژاپن، آلمان، هند در آن صريحاً مخالفت کرد.
ازنظر ژئواستراتژيک ،SCO محل تلاقي منافع مشترک قدرتهاي عمده اي مانند چين، روسيه و جمهوري هاي سابق شوروي در آسياي مرکزي (به استثناي ترکمنستان که در سياست خارجي خود، موضع بيطرفي و انزوا اتخاذ کرده است) مي باشد که اين منافع مي توانند با منافع ايران و هند نيز همگرايي داشته باشند. البته SCO در حال حاضر اتخاذ مواضع صريح و شديد ضد آمريکايي را به نفع خود نمي داند و به همين جهت است که در پذيرش اعضاي جديد- به ويژه اعضايي با مواضع ضد آمريکايي صريح تر - از خود ترديد نشان مي دهد. در عين حال، يکجانبه گرايي بيشتر آمريکا، احتمال اتخاذ مواضع صريح تر - از خود ترديد نشان مي دهد. درعين حال، يکجانبه گرايي بيشتر آمريکا، احتمال اتخاذ مواضع صريح تر و شايد شديدتر کشورهاي عضو SCO برعليه حضور آمريکا در منطقه آسياي مرکزي را افزايش خواهد داد و در اين حالت است که SCO در تقابل آشکارتر با هژموني آمريکا قرار خواهد گرفت و به ويژه در صورت پيوستن ايران، هند و پاکستان به آن، مستحکم تر و فعالتر عمل خواهد کرد.

پي نوشت ها :
 

* استاديار علوم سياسي دانشگاه رازي
 

منبع: فصلنامه مطالعات آسياي مرکزي و قفقاز، سال پانزدهم ، دوره چهارم، شماره 55،پاييز 1385